«فلسفه دکتر دمینگ» چهارچوب مهمی برای اجرای برنامه های بهبود کیفیت و بهره وری است. فلسفه دکتر دمینگ که در 14 نکته مدیریتی او خلاصه شده است یکی از عامل هایی است که باعث موفقیت صنعتی ژاپن گردیده و هنوز هم به عنوان کاتالیزوری در راستای فعالیتهای بهبود کیفیت و بهره وری نقش ایفا میکند. در غرب نیز میزان پیروی از این فلسفه در حال افزایش است.

در زیر توضیحات مختصری در مورد اصول چهاردهگانه دکتر دمینگ ارائه شده است.
1- یک هدف مستمر با تمرکز بر بهبود محصول و خدمات ایجاد نمایید. به طور مستمر در بهبود طراحی محصول و عملکرد آن داشته باشید. سرمایهگذاری در زمینههای تحقق، توسعه و نوآوری بازده بلندمدتی برای سازمان به همراه خواهد داشت.
2- فلسفه جدید نپذیرفتن محصولات معیوب، مهارتهای نامناسب و یا خدمات بد را پذیرا باشید هزینه تولید یک محصول معیوب برابر با هزینه تولید یک محصول سالم (و یا حتی بیشتر) است. یکی از منابع مهمی که در به هدر رفتن منابع سازمان نقش دارد مواجه بودن با ضایعات، دوبارهکاریها و سایر گونههای دیگر ضرر است که ناشی از تولید محصولات معیوب می باشد.
3- به منظور کنترل کیفیت محصولات، از بازرسی انبوه اجتناب کنید. کاری که بازرسی برای شما انجام میدهد جداسازی محصولات معیوب از محصولات سالم است و اینکار مقرون به صرفه نیست، زیرا دیگر هزینه تولید محصول پرداخت شده است. بازرسی معمولاً در مراحل آخری فرآیند استفاده میشود که معمولاً هزینه آن زیاد و غالباً نیز نامؤثر است. باید توجه داشت که کیفیت به وسیله پیشگیری از تولید محصولات معیوب و بهبود فرآیند حاصل میشود و نه بازرسی.
4- قراردادهای خود را با تأمین کنندگان فقط براساس قیمت تنظیم نکنید بلکه جنبه کیفیت را نیز در نظر بگیرید:
هزینه عامل معناداری برای ارزشیابی محصول تأمینکننده خواهد بود اگر در کنار آن بعد کیفیت نیز مطرح شود. به عبارت دیگر هزینه کل محصول باید در نظر گرفته شود و نه فقط قیمت خرید آن. زمانیکه کیفیت در نظر گرفته شود، معمولاً کمترین هزینه توسط ارزانترین تأمینکننده ارائه نخواهد شد. در چنین شرایطی برتری با تأمینکنندگانی خواهد بود که از روشهای جدیدی بهمنظور بهبود کیفیت استفاده میکنند و میتوانند کارایی و کنترل فرآیند خود را اثبات کنند.
5- بر بهبود مستمر تاکید کنید:
بهطور مستمر سعی کنید تا سیستم خدمات و تولید بهبود یابد نیروی کار را در اینگونه فعالیتهای دیگر و از روشهای آماری مخصوصا ابزار مختلف SPC که در بخش قبل بحث شد استفاده نمایید.
6- روشهای آموزش نوین را بهکار بگیرید و در راستای آموزش کلیه افراد سازمان سرمایهگذاری نمایید:
آموزش باید کلیه افراد سازمان را جهت استفاده روزمره از این روشها تشویق کند.
7- روشهای جدید نظارت را بهکار بگیرید:
نظارت نباید فقط شامل تحتنظر گرفتن کارگران باشد بلکه باید بهگونهای باشد که کارگران را در راستای بهبود سیستمی که در آن کار میکنند،کمک کند. هدف اصلی نظارت، باید بهبود کارایی محصول و سیستم کار باشد.
8- ترس را از بین ببرید:
خیلی از کارگران میترسند که سوال کنند و مشکلات را گزارش کنند و یا عللی که بر سر راه کیفیت و تولید ثمربخش مشکل ایجاد میکنند را مطرح کنند. در بسیاری از سازمانها ضررهای اقتصادی ناشی از ترس زیاد کارگران است و تنها مدیریت است که میتواند این ترس را از بین ببرد.
9- موانع بخشهای مختلف کاری سازمان را از میان بردارید:
کار گروهی بین بخشهای مختلف یک سازمان پیش نیاز اساسی برای ایجاد کیفیت موثر و بهبود بهرهوری است.
10- اهداف، شعارها و اعداد و ارقام را از سر راه نیروی کار حذف نمایید:
هدفی جهت نقصان صفر بدون داشتن یک برنامهریزی مؤثر که راه رسیدن به آن را هموار میسازد، بی فایده است. در حقیقت اینگونه برنامه ها معمولاً در خلاف جهت تولید از خود واکنش نشان میدهند. در راستای بهبود سیستم تلاش و اطلاعاتی در مورد آن فراهم کنید.
11- سهمیه های عددی و استاندارهای کاری را حذف کنید:
اینگونه استانداردها معمولاً بدون توجه به کیفیت در زمانهای قبل در نظر گرفته شدهاند. استانداردهای کاری مبین عدم توانایی مدیریت برای درک فرآیند کار و ارائه یک سیستم مدیریت موثر جهت بهبود فرآیند میباشد.
12- موانعی که باعث میشوند تا کارکنان در انجام کار خویش دلسرد شوند را از میان بردارید:
مدیریت باید به پیشنهادات، انتقادات و شکایتها کارکنان گوش دهد. شخصی که کاری را انجام میدهد بیشتر از سایرین در مورد آن میداند و معمولاً پیشنهادات گرانبهایی را میتواند در مورد روشهای بهتر انجام آن ارائه نماید. نیروی کار سهم بهسزایی در فعالیتهای سازمان دارد و نباید آنها به عنوان ابزار داد و ستد محسوب گردند.
13-یک برنامه مستمر آموزشی برای کلیه افراد سازمان فراهم کنید:
تعلیم در روشهای ساده و مفید آماری باید برای کارکنان اجباری گردد. ابزارSPC مخصوصاً نمودارهای کنترل را باید بهصورت فراگیر در سازمان استفاده نمود. با ارتقای سطح آگاهی سازمان در مورد نمودارهای کنترل و استفاده از این نمودارها، کارکنان با میل بیشتری در راستای تعیین علل تولید کیفیت نامطلوب و شناسایی روشهای بهبود فرآیند فعالیت خواهند کرد. تعلیم روشی است که کلیه افراد در فرآیند بهبود کیفیت شریک میکند.
14-ساختاری برای مدیریت ارشد طراحی کنید که از 13 نکته بالا بهصورت جدی حمایت و پشتیبانی کند.
همانطور که چهارده نکته دکتر دمینگ را مطالعه میکنید دو نکته توجه ما را بهخود جلب میکند:
اول اینکه تأکید زیادی بر ایجاد تغییر وجود دارد.
دوم اینکه نقش مدیریت در هدایت این فرآیند تغییر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
دیدگاه شما